آیه 51 سوره مریم
<<50 | آیه 51 سوره مریم | 52>> | |||||||||||||||
|
محتویات
ترجمه های فارسی
و یاد کن در کتاب خود شرح حال موسی را که او بندهای برگزیده و رسولی بزرگ و مبعوث به پیمبری بود.
و در این کتاب، [سرگذشتِ] موسی را یاد کن، بی تردید او انسانی خالص شده و فرستاده ای پیامبر بود.
و در اين كتاب از موسى ياد كن، زيرا كه او پاكدل و فرستادهاى پيامبر بود.
و در اين كتاب، موسى را ياد كن. او بندهاى مخلص و فرستادهاى پيامبر بود.
و در این کتاب (آسمانی) از موسی یاد کن، که او مخلص بود، و رسول و پیامبری والا مقام!
ترجمه های انگلیسی(English translations)
معانی کلمات آیه
مخلصا: به صيغه مفعول: خالص شده كه خدا او را براى خود خالص كرده بود و غير خدا را در او نصيبى نبود، و اگر به صيغه فاعل باشد يعنى كسى كه خود را براى رضاى خدا خالص كرده است: «وَ أَخْلَصُوا دِينَهُمْ لِلَّهِ» (نساء/ 146).
تفسیر آیه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا «51»
و در اين كتاب از موسى ياد كن، زيرا كه او بندهى (برگزيده و) خالص شده (خدا) و فرستادهاى پيامبر بود.
نکته ها
كلمه «مخلِص» (با كسر لام) به معناى كسى است كه فقط براى خداوند كار مىكند، ولى ممكن است شيطان در او اثر گذارده و او را به شرك بكشاند. چه بسيارند كسانى كه هنگام عذاب و غرق شدن مخلص هستند، ولى بعد از نجات به شرك مىگرايند.
امّا كلمه «مخلَص» آن گروه از افراد برگزيدهاى هستند كه شيطان راه نفوذ بر آنان را ندارد.
«إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ» «1»* به گفته تفسير كشّاف «مخلِص» كسى است كه براى خدا كار مىكند و «مخلَص» كسى است كه خداوند او را براى خود خالص كرده و برگزيده است و غير خدا در او اثر نمىكند.
برگزيدگى موسى را در آيات ديگر مىبينيم: «وَ أَنَا اخْتَرْتُكَ» «2» من تو را انتخاب كردم ودر جاى ديگر آمده: «وَ اصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي» «3» من تورا براى خودم برگزيدم.
حضرت موسى عليه السلام هم رسول بود و هم نبىّ. «نبى»، كسى است كه صداى فرشته را مىشنود، ولى شخص فرشته را نمىبيند، امّا «رسول» علاوه بر شنيدن صدا، خود فرشته را هم مىبيند. «4» «رَسُولًا نَبِيًّا»
پیام ها
1- ياد بزرگان، آثار تربيتى و الگويى دارد. وَ اذْكُرْ ...
«1». حجر، 40.
«2». طه، 13.
«3». طه، 41.
«4». تفسير الميزان و نورالثقلين.
جلد 5 - صفحه 281
آشنايى با تاريخ انبيا و مجاهدتهاى آنان، سنّتهاى الهى و امدادهاى غيبى، زمينهى كسب تجربهها وعبرتها و عامل دلگرمى است. (خصوصاً تاريخ پرماجراى موسى كه صدها آيه را به خود اختصاص داده است) «وَ اذْكُرْ»
2- ارزشهاى معنوى ملاك بزرگداشت است. وَ اذْكُرْ ... إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً
3- خلوص، زمينهى دستيابى به رتبههاى معنوى است. مُخْلَصاً ... رَسُولًا نَبِيًّا
4- انبيا معصومند و شيطان در آنان نفوذى ندارد. «مُخْلَصاً»
5- خداوند، افرادى را براى اتمام رسالت خالص كرده است. «1» «كانَ مُخْلَصاً»
«1». چنانكه در آيهى 45 سوره ص نيز مىخوانيم: «انّا اخلصناهم»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا (51)
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى: و ياد كن اى پيغمبر در قرآن قصه موسى را، بعد وصف فرمايد او را به صفات چهارگانه:
اول: إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً: بدرستى كه موسى موحدى بود پاك و صاف و خالص از ادناس نقايص كه عبادتش پاك بود از ريا و شرك. يا از جميع جهات متوجه حضرت ربوبيت بود، و نفس او از تعلق به غير حق تعالى پاك و پاكيزه بود.
صفت دوم: وَ كانَ رَسُولًا نَبِيًّا: و بود فرستاده شده از نزد حضرت عزت و خبر دهنده خلق از جانب حضرت احديت.
نكته: تقديم رسول به جهت آنست كه اخصّ و اعلى باشد، و اهل معانى در وجه تقديم گفتهاند كه حق سبحانه اول او را فرستاد، پس او خلق را خبر داد.
تفسير لوامع- به سند صحيح، زراره از حضرت امام محمد باقر عليه السلام:
انّه سئل عن هذه الاية ما الرّسول و ما النّبىّ؟ فقال النّبىّ الّذى يرى فى منامه و يسمع الصّوت و لا يعاين الملك و الرّسول الّذى يسمع الصّوت و يرى فى المنام و يعاين الملك پرسيد معنى رسول و نبى را. فرمود: نبى آنست كه در خواب مىبيند و صداى ملك را مىشنود و ملك را نبيند. و رسول آنست كه صداى ملك را مىشنود و ملك را نيز مىبيند. پرسيد: منزلت امام چيست؟ فرمود: صداى ملك
«1» تفسير برهان ج 3 ص 14.
جلد 8 - صفحه 195
را شنود و او را نبيند «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ اذْكُرْ فِي الْكِتابِ مُوسى إِنَّهُ كانَ مُخْلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا (51) وَ نادَيْناهُ مِنْ جانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَ قَرَّبْناهُ نَجِيًّا (52) وَ وَهَبْنا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنا أَخاهُ هارُونَ نَبِيًّا (53)
ترجمه
و ياد كن در كتاب موسى را بدرستيكه او بود خالص كرده شده و بود پيغمبر رفيع منزلت
و ندا كرديم او را از جانب كوه طور كه طرف دست راستش بود و نزديك كرديم او را در حاليكه با ما خصوصى سخنگو بود
و بخشيديم مر او را از رحمت خودمان برادرش هرون را در حاليكه پيغمبر بود.
تفسير
- و ياد كن اى پيغمبر در قرآن موسى را همانا او موحّد و خالص كننده بود عبادت خود را بخدا يا خدا خالص كرده بود او را بعبادت خود چون بصيغه اسم فاعل و مفعول هر دو قرائت شده ولى معلوم است كه قرائت فتح بيشتر دلالت بر مدح دارد چون مشعر بمزيد عنايت الهيّه است نسبت باو و از ابتداء امر كه مبعوث برسالت شد مأمور با بلاغ هم بود پس خبر داد از جانب خداوند لذا رسول با آنكه اخص و اعلى است در كلام الهى مقدّم بر نبى شده كه اعمّ و عالى است چون رسول بر حسب لغت كسى است كه پيغام كسيرا ببرد و نبى كسى است كه خبر دهد اگر چه از خواسته كسى باشد ولى در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند
جلد 3 صفحه 479
از فرق ميان رسول و نبى در اين آيه فرمود نبى آنستكه در خواب مىبيند و صدا را ميشنود ولى فرشته را نمىبيند و رسول آنستكه در خواب مىبيند و صدا را مىشنود و فرشته را هم مشاهده ميكند در هر حال حضرت موسى از انبياء اولو العزم داراى كتاب و شريعت بوده و در مراجعت از خدمت حضرت شعيب چون بوادى ايمن از اراضى شام و كوه طور كه در جانب راست آنحضرت بود رسيدند اى محبوب حقيقى را شنيد كه بيانزد ما و مقرّب در گاه شو و با ما صحبت و راز و نياز كن و آنجا مبعوث برسالت و انذار فرعون و فرعونيان شد و از خداوند مسئلت نمود كه هارون برادر بزرگترش را با او در امر نبوّت شريك فرمايد تا كمك و وزير و معاون او باشد و خداوند اجابت فرمود و هارون را هم بخواهش آنحضرت بمقام رفيع نبوت رسانيد و اين نبوّت هارون رحمت و موهبتى بود از خداوند بحضرت موسى كه موجب پيشرفت امر تبليغ او شد و معلوم است كه مراد از قرب قرب شرفى است نه مكانى و زمانى چون ذات احديّت منزّه از زمان و مكان است و مراد از مناجات سخن گفتن خصوصى است كه در آن كسى شريك نباشد و باين جهت كليم اللّه خوانده شد در اكمال نقل نموده كه موسى عليه السّلام يكصد و بيست و شش سال و هارون يكصد و سى و سه سال عمر كرد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اذكُر فِي الكِتابِ مُوسي إِنَّهُ كانَ مُخلَصاً وَ كانَ رَسُولاً نَبِيًّا (51)
و ياد كن در قرآن مجيد موسي را محققا او بود بنده خالص و بود رسول نبي. وَ اذكُر فِي الكِتابِ مُوسي شرح قصّه موسي را خداوند در قرآن مجيد در بسياري از سور و آيات شريفه بيان فرمود از شرح حمل او و مخفي بودن آثار حمل و وضع حمل مادرش و القاء در رود نيل و گرفتن فرعون و اراده قتل آن و مانع شدن زن فرعون و در دامن فرعون بزرگ شدن تا بحد رشد و ارجاع بمادرش و قتل قبطي و فرار بطرف مدين و خدمت شعيب رسيدن و مشاهده نار و تكلّم خداوند با او و اعطاء نبوت و رسالت و مامور شدن بدعوت فرعون و فرعونيان تا زمان هلاكت آنها بغرق در
جلد 12 - صفحه 453
درياي نيل و پس از هلاك آنها و ايرادات بني اسرائيل و گوساله پرستي آنها و تقاضاي رؤيت حق جهرة و ساير عمليات آنها. و پس از موسي چه كردند بني اسرائيل از تحريف تورية و از بين بردن او و قتل انبياء، و در اخبار بسيار شرح حالات آنها مفصلا بيان شده، فقط در اينکه آيه شريفه اشاره به مقام موسي ميفرمايد:
إِنَّهُ كانَ مُخلَصاً خداوند او را خالص گردانيد براي نبوت و رسالت و عبادت و بندهگي و امتياز داد او را بمقام كليميت.
وَ كانَ رَسُولًا فرستاده شد بر فرعون و اتباعش و بر بني اسرائيل و ناسخ شريعة ابراهيم شد در بني اسرائيل. (نبيا) مقام نبوت و اولوا العزمي و غلبه بر دشمن باو عنايت شد.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 51)- موسی پیامبری مخلص و برگزیده: این آیه و دو آیه بعد اشاره کوتاهی به موسی (ع) دارد که فرزندی است از دودمان ابراهیم.
نخست روی سخن را به پیامبر اسلام صلّی اللّه علیه و آله کرده، میگوید: «و در این کتاب (آسمانی) از موسی یاد کن» (وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مُوسی).
سپس پنج قسمت از مواهبی را که به این پیامبر بزرگ مرحمت فرمود باز گو میکند:
1- او به خاطر اطاعت و بندگی خدا به جایی رسید که، پروردگار او را خالص و پاک ساخت به این ترتیب «که او مخلص بود» (إِنَّهُ کانَ مُخْلَصاً).
و مسلما کسی که به چنین مقامی برسد از خطر انحراف و آلودگی مصون خواهد بود چرا که شیطان با تمام اصراری که برای منحرف ساختن بندگان خدا دارد خودش اعتراف میکند که قدرت بر گمراه کردن «مخلصین» ندارد.
2- «و رسول و پیامبری والا مقام بود» (وَ کانَ رَسُولًا نَبِیًّا).
حقیقت رسالت این است که مأموریتی بر عهده کسی بگذارند و او موظف به تبلیغ و ادای آن مأموریت شود، و این مقامی است که همه پیامبرانی که مأمور
ج3، ص95
دعوت بودند داشتند.
سایرتفاسیر این آیه را می توانید در سایت قرآن مشاهده کنید:
تفسیر های فارسی
ترجمه تفسیر المیزان
تفسیر خسروی
تفسیر عاملی
تفسیر جامع
تفسیر های عربی
تفسیر المیزان
تفسیر مجمع البیان
تفسیر نور الثقلین
تفسیر الصافی
تفسیر الکاشف
پانویس
- ↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی
منابع
- تفسیر نور، محسن قرائتی، تهران:مركز فرهنگى درسهايى از قرآن، 1383 ش، چاپ يازدهم
- اطیب البیان فی تفسیر القرآن، سید عبدالحسین طیب، تهران:انتشارات اسلام، 1378 ش، چاپ دوم
- تفسیر اثنی عشری، حسین حسینی شاه عبدالعظیمی، تهران:انتشارات ميقات، 1363 ش، چاپ اول
- تفسیر روان جاوید، محمد ثقفی تهرانی، تهران:انتشارات برهان، 1398 ق، چاپ سوم
- برگزیده تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و جمعي از فضلا، تنظیم احمد علی بابایی، تهران: دارالکتب اسلامیه، ۱۳۸۶ش
- تفسیر راهنما، علی اکبر هاشمی رفسنجانی، قم:بوستان كتاب(انتشارات دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم)، 1386 ش، چاپ پنجم